هرمزگان ما

هرمزگان ما

هرمزگان و هرمزگانی
هرمزگان ما

هرمزگان ما

هرمزگان و هرمزگانی

شناخت مسیر

اگر تا به الان مطالب این وبلاگ را دنبال کرده باشید،متوجه شده اید که پیشرفت جامعه هرمزگان به عنوان هدف مشخص همه ی ما است.ایجاد تغییر مثبت در خود و استان را هم به عنوان نقطه شروع انتخاب کرده ایم.حالا باید واقع بینانه به دنبال کشف مسیر باشیم.پستی ها و بلندی های مسیر را پیدا کنیم.بدون هرگونه تعصبی نقاط قوت و ضعف جامعه مان را پیدا کنیم.اگر با دید خوشبینانه مسیر خود را آسان در نظر بگیریم،برای مبارزه با سختی ها آماده نخواهیم بود.اگر مسیر را با بدبینی بنگریم،مسلما ابزار نا مناسبی را برای طی مسیر انتخاب می کنیم و موفق نمی شویم.این پست،دید من نسبت به جامعه مردمی است که در استان هرمزگان زندگی می کنند.مطلبی است که در نوشتن آن سعی بر این داشته ام تا ضعف هایی را که به چشم دیده ام را ابتدا قبول کنم تا در ادامه بتوانم به دنبال رفع آنها باشم.و نقاط قوت را هم پیدا کرده ام تا با تقویتشان بتوانم از آنها به عنوان راه هموار جهت رسیدن به هدفم اسفاده کنم.در هیچ منطقه ای از جهان،ما جامعه مطلقا خوب و یا جامعه مطلقا بد نداریم.خوبی و بدی،ضعف و قدرت در تمام جوامع در کنار هم وجود دارد.من به عنوان یک بومی هرمزگان یکی از بزرگترین نقطه ضعف های بیشتر مردم استانم را عدم اعتماد به نفس می دانم.احساس می کنم مردم استانم خودشان را باور نکرده اند.احساس می کنم کلمه ی محروم که بصورت فی البداهه بعد از اسم استان من و مردمش می آید،بر  احساس درونی آنها تاثیر گذاشته است.گویا قبول کرده اند که محرومند، از سطح اجتماعی کشور پایین تر هستند و همیشه محتاج به کمک دیگران هستند.یا شاید این عدم اعتماد به نفس حاصل صحبت افرادی باشد که با پایین آوردن سطح مردم بومی هرمزگان،به دنبال بالا نشان دادن خودشان هستند.مسلما شما این صحبت ها را شنیده اید که چرا در هرمزگان هر چه کیف قاپ و مزاحم هست،بومی است؟چرا در هر مجلسی دعوایی به پا میشود،مردم بومی در آن نقش دارند؟یا چرا هر چه رییس و صاحب قدرت در استان هست،از جمعیت غیر بومی هرمزگان است؟باید اعتراف کنم این صحبت ها تا چند سال پیش بر روی من هم تاثیر گذاشته بود.اما از زمانی که به عنوان یک دانشجو در یکی از کلان شهر های کشور زندگی می کنم به این مساله پی بردم که تمام موضوعاتی که به عنوان ضعف جامعه هرمزگان مطرح می شد،مختص هرمزگان نیست،بلکه مساله ای اجتماعی برای کشور ایران است.طبیعی است که در جامعه استان من،با اکثریت جمعیت بومی،در موضوعات منفی هم جمعیت بومی بیشتر به چشم می آیند.و به همین دلیل من عدم امنیت را یک نقطه ضعف،فقط برای جامعه هرمزگان محسوب نمی کنم،بلکه ضعف اجتماعی کل کشور است.

شاید همین عدم اعتماد به نفس است که بعضی از مردم هرمزگان حرف پوست سفید و زبان پر و پیمان را راحت قبول می کنند.ما باید به خودمان ایمان داشته باشیم،تا بتوانیم از خودمان دفاع کنیم و با انجام عمل شایسته بتوانیم اعتماد به نفس را در خودمان تقوت کنیم.اعتماد به نفس که یکی از قدرتمند ترین ابزار برای رسیدن به هدف ارزشمندمان-پیشرفت جامعه هرمزگان- محسوب می شود.اما مساله دیگر اینکه بعضی از ضعف های جامعه هرمزگان به هنگام بحث دچار واژه شویی می شود.در مورد مردم هرمزگان می گویند که مردمی قانع هستند.بیایید با دید دیگری به این مساله نگاه کنیم.به نظر شما قانع همان شسته شده ی کلمه ی ترسو نیست؟همان ترسی که نتیجه عدم اعتماد به نفس است.همان ترسی که باعث می شود مردم ما برای پیشرفت و رسیدین به سطح بالاتر،از ترس از دست دادن جایگاه فعلیشان اقدامی نکنند.وقتی که از دوستان غیر بومی ام که به مردم هرمزگان ایراد می گیرند،می پرسم که پس چرا به شهر و دیار خود نمی روید،و در هرمزگان زندگی می کنید؟در جواب من می گویند:((خاک اینجا گیراست!)).من فکر نمی کنم که آب و هوای نا مناسب استان و غروب غم انگیز مناطق ساحلی گیرایی داشته باشد.و این را هم می دانم که به دلیل شرایط آب وهوایی استان حداقل 8 ماه از سال را هم نمی توان به محدود جاهایی تفریحی استان رفت.پس گیرایی از کجاست؟به نظر من جواب حس سلطه جویی و قدرت طلبی است.من برای رسیدن به این جواب از منطق خاصی استفاده کردم.اینگونه فکر کردم که بیشتر غیر بومیانی که به هرمزگان می آیند،برای پیشرفت و بهبود سطح زندگی خود می آیند.زیرا اگر در منطقه ی خود امکان پیشرفت و زندگی سطح مناسبی داشتند،به هرمزگان نمی آمدند.حال دو حالت پدید می آید.حالت اول اینکه منطقه ای که آنها از آنجا به هرمزگان کوچ کرده اند،از هرمزگان ضعیف تر و دارای سطح پایین تری است.و حال دوم اینکه محل زندگی آنها از هرمزگان بالاتر و پیشرفته تر بوده است،پس مردمی که از آنجا به هرمزگان آمده اند،از سطح جامعه خودشان پایین تر بوده اند.در کل وقتی چنین افرادی با مردمی که بیشترشان دچار ضعف اعتماد به نفس در خود هستند،مواجه می شوند به خود جرات فرمان دادن و بلند کردن صدای خود را می دهند و از حس قدرت و اعتماد به نفسی که در درونشان بوجود می آید لذت می برند و همین حس باعث علاقه آنها به هرمزگان می شود.نا گفته نماند که عده ای از نیروهای غیر بومی ساکن در استان جزو نیروهای متخصص هستند که در مواردی باعث پیشرفت جامعه هرمزگان هم میشوند.و اما در مورد نقاط قوت جامعه بومی هرمزگان مخصوصا در چند سال اخیر می توان به مسایلی همچون،اهمیت تحصیل بالا در خانواده ها،اتحاد بین بومی های استان و حمایت از نیروی بومی اشاره کرد،که در پست های بعدی در مورد آن می نویسم.و در پایان به این نکته اشاره کنم که مطالب بالا دید من نسبت به جامعه هرمزگان بود و قصد توهین به هیچ قوم و دسته ای را نداشتم و شاید هم تا حدودی منفی به مسایل نگاه کرده ام،اما به نظرم مطلب خلاف واقعی را بیان نکرده ام.

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 24 بهمن 1391 ساعت 09:59

سلام به نظر من هم کاملا" واقعبینانه بود! ولی چه باید کرد از کجا شروع کرد؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد